داستان کامل قسمت 10 از کتاب سوم انیمیشن سریالی اواتار کورا
{{داستان کامل قسمت 10 از کتاب سوم انیمیشن سریالی اواتار کورا }}
ارتش خاک اواتار و اسامی رو میگیره و می خواد با خودش به باسنگ سی ببره.از اون طرفم ظهیر و اون 3 تا دوستش ماکو و بولینو به ملکه خاک تحویل میدن. اواتار با کمک اسامی خودش از زندانی بودن رهایی میده ولی بالنی که داشتن باهاش میرفتن باسنگ سی خراب میشه و تو بیابون گیر می افتن.بولین سعی میکنه که در زندان با فلز افزاری باز کنه اما نمیتونه.از اون طرف ظهیر با ملکه ی خاک دعواش میشه و با کمک دوستاش ملکه رو گیر میندازن و ظهیر با باد افزاری یه کارایی رو ملکه انجام میده.از اون طرف کورا و اسامی و سرنشینای بالن خودشون به باسنگ سی میرسونن.اما زمانی که اونا میرسن که ظهیر شهرو گرفته و زندانی هارو ازاد کرده و دوست اتش افزارش دیوار شهرو خراب میکنه و مردم میرن.(نه همشون) وقتی کورا میرسه با پدرش و زوکو و لین بی فان (فرزند تاف) ملاقات میکنه.(این اولین رویارویی اواتار با زوکو) بعد رادیو اعلام میکنه که گروه نیلوفر سرخ به صورت کامل شهرو گرفته و در قسمت بعد بقیه داستان معلوم میشه.